هیس! مسلمان فریاد نزند!!!
پسرم فریاد نزن حمله می کنند. مادر من بچه ات را کشته اند عیبی ندارد فریاد نزن حمله می کنند. پدر، تو نیز ساکت
بمان چرا به حقوق بشر پایبند نیستی؟! فقط اسرائیلی ها آدم هستند. شما ساکت... جالب است نه! ابر قدرتانی که
مادام العمر دم از حقوق بشر میزنند و به دنبال آن هستند اکنون توسط حقوق بشر در تعقیبند...
یاد روز های خوش سالها پیش بخیر. ناگهان عده ای آمدند و ادعای زمین پدریشان را کردند و از آن زمانشروع شد.
راستی یادم نبود مسلمان که حقی ندارد حقوق بشر فقط و فقط برای دفاع از مظلومین ثروتمند آمریکا و اسرائیل است.
سال ها کشتند و کشتند و اکنون به بهانه ای جدید ورود کرده اند.
شاید همه ما این را بخاطر داشته باشیم...
شهادت فرزند و پدر در کنار یکدیگر را یادتان است؟ البته این را همینطوری گفتم و هیچ تناقضی با حقوق بشر ندارد...
من که مانده ام انگشت به لب...
ای مه در پس ابر ها بیا بیا، جانم به لب رسید، جان مادرت حضرت زهرا بیا
این گونه ها که ماتم دیرین کشیده اند
سرخ از شراره های کدامین کشیده اند؟!
این کودکان که گشته زمستان نصیبشان
قد در بهار خاک فلسطین کشیده اند
در دفتر سپیده خطِ خون نوشته اند
خط بر سیاه مشق دروغین کشیده اند
فرعون های شومِ پیمبر نقاب را
از تخت های شب زده پایین کشیده اند
با سنگ های خویش، ابابیل های شهر
از زیر پای ابرهه ها زین کشیده اند
تا این درخت کهنه ی زیتون ثمر دهد
دور تمام باغچه پرچین کشیده اند
این شاعران کوچک از عشق شعله ور
آرایه را به بند مضامین کشیده اند
(شعر از سیدمحمد مهدی شفیعی)
جهت حمایت نظر بگذارید
- ۳ دیدگاه
- ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۰:۴۰